کد مطلب:27990 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

حزید بن اَرقم












819. مسند ابن حنبل - به نقل از ابو عبد اللَّه میمون -:زید بن ارقم می گفت و من می شنیدم كه:با پیامبر خدا در سرزمینی به نام غدیر خم فرود آمدیم. فرمان به نماز داد و نماز نیم روز را خواند. سپس در حالی كه با انداختن پارچه ای بر روی درخت خار، سایبانی برای پیامبر خدا آماده كرده بودند، برایمان سخنرانی كرد و گفت:«آیا نمی دانید و آیا گواهی نمی دهید كه من به هر مؤمنی از خودش سزاوارترم؟». گفتند:چرا.

گفت:«پس، هر كه من مولای اویم، همانا علی مولای اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!».[1].

820. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از زید بن ارقم -:با پیامبر خدا بیرون آمدیم تا به غدیر خم رسیدیم. پس فرمان داد كه زیر درختانی را بروبند و روزی بود كه از آن گرم تر ندیده بودیم. پس از حمد و ثنای الهی گفت:«ای مردم! هیچ پیامبری مبعوث نشد، جز آن كه نصف عمر پیامبر قبلی اش هم نزیست؛ و من، نزدیك است كه دعوت حق را اجابت كنم. چیزی را در میان شما برجای می نهم كه پس از آن، هیچ گاه گم راه نشوید:كتاب خدایعزوجل«.

سپس برخاست و دست علی را گرفت و گفت:«ای مردم! چه كسی به شما از خود شما سزاوارتر است؟». گفتند:خدا و پیامبرش داناترند. گفت:«هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست».[2].

821. خصائص أمیر المؤمنین - به نقل از ابو طُفَیل، از زید بن ارقم -:چون پیامبرصلی الله علیه وآله از حَجّة الوداع بازگشت و در غدیر خم فرود آمد، فرمان داد كه زیر چند درخت بزرگ، روفته شود كه شد. سپس گفت:«گویی كه من دعوت حق را اجابت كرده ام و من در میان شما، دو چیز گران سنگ برجای می نهم كه یكی از دیگری بزرگ تر است:كتاب خدا و عترتم، اهل بیتم. پس دقّت كنید كه چگونه پس از من با آنها رفتار می كنید، كه آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا در حوض بر من در آیند».

سپس گفت:«همانا خدا مولای من است و من، ولیّ هر مؤمن ام». سپس دست علی علیه السلام را گرفت و گفت:«هر كه من ولیّ اویم، این، ولیّ اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!».

ابو طفیل می گوید:به زید گفتم:تو آن را خود از پیامبر خدا شنیدی؟ گفت:آری و همانا هیچ كس در زیر آن درختان نبود، جز آن كه آن را با چشم خود دید و با گوشش شنید.[3].

822. المعجم الكبیر - به نقل از زید بن ارقم -:روز جُحفه، پیامبرصلی الله علیه وآله فرود آمد. سپس به مردم، روی كرد و پس از حمد و ثنای الهی گفت:«من پیامبری را سراغ ندارم كه بیش از نصف عمر پیامبر قبلی اش زیسته باشد؛ نزدیك است كه من، دعوت حق را اجابت كنم. پس، شما چه می گویید؟». گفتند:خیرخواهی كردی.

گفت:«آیا گواهی نمی دهید كه خدایی جز خدای یكتا نیست و محمّد، بنده و پیامبرش است و بهشت و دوزخ، حقیقت دارند و برانگیخته شدن پس از مرگ، حق است؟». گفتند:گواهی می دهیم.

پس دستانش را بالا برد و بر سینه اش نهاد و سپس گفت:«و من نیز با شما گواهی می دهم». سپس گفت:«آیا نمی شنوید؟». گفتند:چرا.

گفت:«من، پیش از شما به حوض [ كوثر] می رسم. و شما در حوضی بر من در می آیید كه عرضش بیشتر از فاصله صنعا تا بُصری است و در آن، جام هایی سیمین به عدد ستارگان. پس، دقّت كنید كه پس از من، درباره ثقلین، چه می كنید!».

ندا دهنده ای ندا داد:ای پیامبر خدا! «ثقلین» چه هستند؟ گفت:«كتاب خدا، كه یك سرش به دست خدایعزوجل و یك سرش به دستان شماست. پس بدان چنگ زنید تا گم راه نشوید؛ و دیگری، عترتم است. خدای ریزبینِ آگاه به من خبر داده است كه آن دو، هیچ گاه از هم جدا نمی شوند، تا در حوض بر من در آیند و این را از پروردگارم برای آن دو، خواسته ام. پس، از آن دو پیشی مگیرید، كه هلاك می شوید، و [ از آنها] عقب نمانید، كه باز هم هلاك می شوید و به آنان میاموزید، كه از شما داناترند».

سپس دست علی علیه السلام را گرفت و گفت:«هر كه را من اختیار دارم، علی ولیّ اوست. خدایا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!».[4].

823. فضائل الصحابة - به نقل از ابو لیلی كِنْدی -:منتظر جنازه ای بودیم كه شنیدم مردی از آن میان از زید بن ارقم پرسید:ابو عامر! آیا شنیدی كه پیامبر خدا روز غدیر خم، در حقّ علی علیه السلام بگوید:«هر كه من مولای اویم، پس علی مولای اوست»؟ زید گفت:آری.

به زید بن ارقم گفتم:آن را پیامبر خدا گفت؟ گفت:آری، آن را چهار بار در حقّ او گفت.[5].









    1. مسند ابن حنبل:19344/86/7، فضائل الصحابة:1017/597/2.
    2. المستدرك علی الصحیحین:6272/613/3، المعجم الكبیر:4986/171/5.
    3. خصائص أمیر المؤمنین:79/150، المستدرك علی الصحیحین:4576/118/3.
    4. المعجم الكبیر:4971/167/5 و 2681/66/3، السیرة الحلبیّة:274/3.
    5. فضائل الصحابة:1048/613/2. نیز، ر. ك:992/586/2.